


ماه من ، غم و اندوه اگر هم روزی مثل باران بارید

یا دل شیشه ای ات از لب پنجره عشق زمین خورد و شکست

با نگاهت به خدا

چتر شادی وا کن


و بگو با دل خود

که خدا هست هنوز


و چه کسی میداند بین عشق و زندگی کدام را برگزیند

اما بی تردید انتخاب من عشق است

پس آخرین روزه ام را با عشق افطار می کنم

لب میزنم به گندمین چهره تو

تا که رانده شوم از بهشت

و چه باک از رانده شدن


که من بهشت را در ژرفای نگاه مهربانت

همیشه می بینم

مثل باران

مثل دریا

مثل آب


و ای بازگشته از ضیافت خدا

بهشت ارزانی تو باد اگر وسوسه ما شدن نداری

بهشت ارزانی تو باد ...


استشمام عطر خوش عید فطر گوارای وجود پاکتان

