اشويی به معنی پاكی در انديشه و گفتار و كردار است و آن شامل فروزههای راستگويی و درست كرداری و امانت و صداقت است. اشو كسی را گويند كه انديشه و گفتار و كردارش از كژی و كاستی دور و دارای صفات نيكو باشد. واژه اشوان (جمع اشو) با مقدسين عربي و saints لاتين هم رديف و هم معنی است
• كلمات مزدا (دانا) و اهورا (سرور و بزرگ) هردو به معنی خدای يكتا است. در اوستا اغلب واژههای اهورامزدا به طور منفرد و گاهی به شكل مركب «اهورامزدا» يا «مزدا اهورا» به همان معنی آمدهاست.
• دين زرتشتی را مزديسنی هم میگويند. اين كلمه مركب است از دو بخش، مزده يا مزدا به معنی خداوند يكتا و يسنی به معنی پرستی و معنی تركيبی آن «پرستش خدای يكتا» يا «خداشناسی» است.
• ورهرام كه پارسی آن بهرام و اصل اوستايی آن ورترغنه veretraghna است، فرشته فتح و پيروزی است. اين فرشته مورد ستايش و احترام پادشاهان ساسانی بود و در جنگهايی كه كه با روميان و ساير ملل داشتند، از او طلب ياری میكردند تا آنها را بر دشمنان و بدخواهان وطن چيره گرداند.
• مانترهسپند يا مانترهسفند يک واژه دو بخشی است. يعنی اين واژه تركيب شده است از دو بخش مانتره و سفند. جزو اولی به معنی كلام آسمانی است و سفند يا سپند به معنی مقدس. در آيين زرتشتی ايزدی هم به اين نام وجود دارد و روز بيست و نهم ماه زرتشتی منصوب به اوست.
• در ايران باستان به كسی كه آموزههای اشوزرتشت را به درستی به جا میآورد و در انديشه و گفتار و كردار همانند اشوزرتشت بودهاست، زرتشتروتم میگفتند.
• در ماه نيايش، برای ماه شب اول «اندرماه» گفته شدهاست، «پرماه» شبی است كه گودی ظاهری ماه را در آن شب پرماه گويند. در همين زمينه از واژه «ويشفند» نيز نام برده شده است كه ترجمههای گوناگونی دارد، اما تصور میرود كه به منظور ماه شب چهارده باشد. دليل نيز آن است كه ويشفند به معنای بی شب است و منظور شبی است كه مانند روز روشن است. اين شب نيز نمیتواند جز شب چهارده، شبی ديگر باشد.
• پيش از ظهور اشو زرتشت پرستش ارباب انواع در ميان آريايیها رايج بود. آنها خدايان مورد پرستش خود را ديو میناميدند چنانچه هندوها كه با ايرانيان از يک نژادند تا به امروز خدايان خود را دو DEV و خدای بزرگ را مهادو MAHA DEV و پرستشگاه خود را دوال DEVAL میگويند. اشو زرتشت عليه ديو پرستی يعنی پرستش ارباب انواع و خدايان گوناگون قيام كرد و ايرانيان را به پرستش اهورامزدا خدای يكتا دعوت فرمود.
• زرتشتيان پنج گاه در شبانه روز به نيايش پروردگار میپردازند. اين پنج گاه و آغاز و پايان آن عبارتند از:
-گاه هاون از برآمدن خورشيد تا نيمروز
- گاه رپتوین از نيمروز تا ساعت سه بعد از ظهر
- گاه ازيرن از ساعت سه بعد از نيمروز تا فرو رفتن خورشيد
- گاه ايوهسريترم از غروب آفتاب تا ساعت دوازده شب
٥ گاه اشهن از نيمه شب تا برآمدن آفتاب
• يزشن Yezeshn در ادبيات مزديسنا به معنی ستايش است و اغلب يا كلمه نيايش كه به معنی نياز و هديه كردن است با هم میآيد. يزشن از ريشه يز Yaz اوستايی است و كلمات يشت و يسنا و جشن نيز همه از اين ريشه و به معنی ستايش هستند.
• سروش نام يكی از فرشتگان است كه در كتابهای پارسی به نام جبرييل معروف شده است؛ روز هفدهم ماه زرتشتی نيز سروش ناميده شده است.
• دروند Dorvand كسی را گويند كه در انديشه و گفتار و كردار نقطه مقابل اشو باشد. به عبارت ديگر، دروند كسی است كه از همه صفات خوب بیبهره و جامع فروزههای بد باشد.
• انگره مينو Angrah mainu به معنی روح تباهكار؛ كلمه ديگری است كه با گناه مينو يكی است. به نظر میرسد كه كلمه اهريمن مخفف انگرهمينو باشد. گناه مينو نيز به معنای روح گناهكار است.
• در دين مزديسنا صفات پست مانند دروغ، آز، كينه، شهوت، خشم و غيره به شكل ديو مجسم شدهاند. زرتشتيان موظفند كه با اين ديوها بجنگند و آنها را از جسم و روح خود برانند.
• در اوستا به جای بهشت كلمه مركب (وهشتم اهيم اشونام) آمده و اين كلمه در پهلوی به فشوم اخوان اشوان يعنی بهترين جای پاكان يا بهترين حالت پاكان ترجمه شده است. بنابراين، بهشت كه مخفف واژه اوستايی وهشتم اهيم اشونام است، به معنی بهترين جای اشوان است.
• بالاترين مرحله بهشت گروسمان است كه از گروثمان Nemana- Garu اوستايی مشتق و طبق فقره ٧ ارديبهشت يشت، جای ويژه اشوان است و از دروندان و بدكاران كسی را بدانجا راه نيست.
• به باور زرتشتيان، در بامداد روز چهارم درگذشت، در نزديكی پل چينود دادگاهی به رياست فرشته مهر و حضور سروش و رشن و اشتاد تشكيل میشود و از روان در گذشته پرسشهايی به عمل میآيد و به حساب كارهايی كه شخص متوفی در زندگی مرتكب شده است رسيدگی كامل میشود و از روی حكم نهايی اين محكمه، روان درگذشته پاداش خوب يا بد میبيند. مقصود از داور تيزبين و تيز فهم نيز اشاره به قضاوت منصفانه و دقيق فرشته مهر است. مهر خيلی موشكاف است و چيزی از نظرش پنهان نمیماند.
• فروهر Fravahar ذرهای از ذرات نورالهی است كه در بدن هركس به وديعه نهاده شده است تا روان را به راه راست هدايت و راهنمايی فرمايد. فروهر هيچ وقت آلودگی به خود نمیپذيرد و كارش نور افشانی و نشان دادن راه راست به روان است. پس از مرگ بدن، فروهر راه بالا را میپيمايد، به منبع اصلی خود میپيوندد و فقط روان است كه به مناسبت كارهای نيک يا بدی كه در دنيا مرتكب شده است، پاداش میبيند.
• با وجود اينكه پدر زرتشت پوروشسب نام داشت، اما در اوستا اغلب به نام زرتشت اسپنتمان بر میخوريم و اين دو علت دارد؛ يكی اينكه جد نهم زرتشت شخصی بسيار زاهد و پرهيزكار به نام اسپنتمان بود، بنابراين پيامبر خودش را از دودمان اسپنتمان میخواند. علت ديگر اينكه كلمه اسپنتمان به معنی مقدس و پاک است، بنابراين زرتشت اسپنتمان را میشود به زرتشت مقدس ترجمه كرد.
• در خورشيد نيايش همانند بسياری از نيايش های ديگر، تعبيرهای شاعرانه و بسيار زيبايی وجود دارد. در خورشيد نيايش ، خورشيد و ماه به دو چشمان اهورامزدا تشبيه شده است كه يكی در روز و ديگری در شب، جهان را روشن و تابناک میسازند.
• در خورشيدنيايش فرشته مهر نيز با صفت «دارنده و صاحب دشت های فراخ» ستوده شده است. پژوهشگران براين باورند كه مراد از اين صفت ميدان گسترده ای است كه جولانگاه اين فرشته است و از هنگام برآمدن خورشيد در زمانی كوتاه گسترهای بزرگ را روشنايی میبخشد. فرشته مهر، فرشته فروغ و روشنايی است و يا خورشيد هميشه همراه است.
• واژه مركب اوستايی هورهخشيته Hvare khshaeta به تدريج تغيير شكل يافته و به خورشيد پارسی تبديل شده است.
• برسم شاخه هايی است كه غالباً از درخت انار يا درخت ديگر به طرز مخصوصی چيده و بسته شده و هنگام سرودن يسنا آب زور روی آن ريخته میشود. آبی كه از روی برسم گذشته و با فشرده هوم مخلوط و با خواندن آيات مانتره تقديس شده باشد، پس از انجام تلاوت به عنوان تبرک نوشيده میشود.
• هوم گياهی است كه ساقه كوتاه گره گرهی دارد و در كوه های ايران و افغانستان میرويد . ساقه خشک اين گياه را موبد هنگام تلاوت میكوبد و شيره آن را با آب زور مخلوط میكند.
• در ايران باستان مردم به چهار طبقه تقسيم شده بودند، از اين قرار :
۱) طبقه روحانيان كه آن ها را اتورنان میگفتند،
٢) سربازان و جنگجويان كه به ارتشتاران معروف بودند.
٣) دهقانان و كشاورزان كه آن ها را واستريوشان میخواندند
٤) طبقه صنعت گر و افزارمند كشور كه به نام هوتخشان مشهور بودند.
• صندل نام چند گونه چوب معطر درختان استوايی است. به ويژه درختی پيوسته سبز كه بومی هندوستان است. زرتشتيان به ويژه پارسيان آن را برای بخور روی آتش میگذارند و بوی خوش در هوا پراكنده میشود. صندل در ساختن اشيای زينتی نيز به كار میرود. روغن آن در خاورميانه به عنوان عطر فراوان استفاده میشود. صندل را مفرح و مقوی دل و نافع برای كاستن تب های تند صفراوی میدانند و تركيب آن با گلاب و كمیكافور را بر پيشاني میمالند كه گويا برای رفع سردرد سودمند است.
• ايرانيان باستان نخستين مردمانی بودند كه توانستند نفت و آب را از طريق لوله جابه جا كنند. هم چنين آنان روش حمل مايعات از جمله نفت با كشتی را به ديگران آموختند.
به اين مناسبت آمريكاييان چون هر دو طريقه حمل و توزيع نفت از مطالعه تاريخ كشور ما آموخته بودند برای ارج شناسی و سپاسداری؛ نخستين كشتی بخاری كه در سال 1878 ساخته شد و حدود يک هزار تن ظرفيت داشت را به نام «زرتشت» نامیدند.
• درميان زرتشتيان خواندن نمار به صورت گروهی، گواه پيوستگی و همازوری است. ما در گهنبارها و جشن ها و مراسم دينی مانند پرسه و سال و.. نماز را به صورت گروهی برگزار میكنيم. ترتيب خواندن نماز گروهی (جماعت):
نماز گروهی يا هم بندگی يا همازور شدن در ستايش، به سه طريق ممكن است:
- يک نفر قسمتی از اوستای تعيين شده را خوانده بقيه تكرار كنند.
- تمام حضار با هم يک قسمت اوستا يا يک اوستای مخصوص را با هم با آواز بخوانند.
- يک يا چند نفر اوستای مخصوص را خوانده، بقيه بدون حرف زدن با حالت واج گوش دهند.
حالت اول و دوم نماز جماعت بايد در حال ايستاده، حالت سوم را میتوان نشسته انجام داد.